تحولات لبنان و فلسطین

۲ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۶
کد خبر: 564791

من همواره از سال ۱۳۳۸ که وارد حرفه روزنامه نگاری شدم (و بدان می‌بالم و روزنامه نگاری‌ام را مکمل کار تاریخ نگاری‌ام می‌دانم) با اعدام مجرمان و جنایتکاران در ملأعام مخالف بودم

قدس آنلاین- من همواره از سال ۱۳۳۸ که وارد حرفه روزنامه نگاری شدم (و بدان می‌بالم و روزنامه نگاری‌ام را مکمل کار تاریخ نگاری‌ام می‌دانم) با اعدام مجرمان و جنایتکاران در ملأعام مخالف بودم؛ ولی اعدام قاتل آتنا اصلانی دختر شش- هفت ساله نازنین و معصوم و مظلوم پارس‌آبادی و اجتماع چندین هزار نفری مردم و فریادهای بی‌شرف، بی‌شرف آن سیل جمعیت مرا دچار تردید کرد که اعدام در ملأعام در جامعه ما ضرورت دارد و شور و هیجان مردم که قاتل شرور را تا لحظه مُردنش شماتت می‌کردند، در فرونشاندن عطش جنایت در برخی افراد مستعد نقش مهمی دارد.

من وقتی روی صفحه یکی از شبکه‌های اجتماعی صحنه به دار آویختن قاتل شقی و سنگدل و حرف‌های سخیف او را پیش از به دار آویختنش شنیدم که باز هم قتل را اتفاقی می‌دانست، ولی نمی‌گفت چرا بدن قربانی را قطعه قطعه کرده است، خیلی افسوس خوردم که چگونه ممکن است فردی آن قدر بی‌رحم، شقی و بی‌عاطفه شود که با وجود داشتن دو بچه، دختر مظلوم، شیرین و نازنین همسایه زحمتکش خود را که برای خوردن آب به مغازه او رفته با گرفتن دهانش می‌رباید و پس از تجاوز او را می‌کشد و قطعه قطعه‌اش می‌کند.

من شنیدم پدر زحمتکش آتنا دستفروش بوده و پوشاک می‌فروخته و بساطش را کنار خیابان پهن می‌کرده. این طفل دوست داشتنی - که چقدر خوب است مردم پارس‌آباد مجسمه‌اش را مانند فرشته‌ای کوچک بسازند و در میدان مرکزی شهر نصب کنند که نمادی باشد از دختران معصوم و مظلوم پارس آباد - می‌آمده کنار بساط پدرش می‌نشسته و به او در فصل تابستان، کمک می‌کرده است. آتنا نه آقازاده و خانم زاده بود که تعطیلاتش را در آمریکا و اروپا و دست کم ترکیه بگذراند، نه پدرش آن قدر متمکن بوده که دکانی داشته باشد تا اگر آتنا تشنه‌اش شد، برای نوشیدن آب به مغازه آن حیوان سنگدل نرود.

من نمی‌دانم یک دختر بچه شش- هفت ساله چگونه می‌تواند مورد تجاوز جنسی یک حیوان انسان‌نما قرار گیرد؟

آخر عقل، شعور و منطق چگونه به یک مرد ولو هر اندازه احمق و جاهل باشد (چنان که نتوانست در لحظه به دار آویختن از مردم همشهری خود عذرخواهی کند و از آن‌ها بخواهد او را ببخشایند) اجازه می‌دهد دست تعرض به یک کودک دراز کند؟

از سویی دیگر مسئله دستفروشی در ایران گویا قابل حل شدن نیست و هر روز در تهران و شهرستان‌ها با مشکلات بسیاری برای فروش اجناس خود روبه رو می‌شوند. دستفروشان جزو زمین خورده‌ترین شهروندان هستند. خوب است شهرداری‌ها جست و جو کنند و اندک افرادِ خشن و مستعد درگیری را پیدا کرده و با آن‌ها برخورد کرده و تذکر دهند.

دستفروش‌ها حتی در متمدن‌ترین کشورهای اروپایی هم حضور دارند، اما دولت و شهرداری‌ها به آنان به چشم مزاحم و متعدی نگاه نمی‌کنند؛ بلکه آنان را شهروندانی می‌دانند که سرمایه لازم را برای خریداری یا اجاره دکان و مغازه ندارند.

در ایران از دورترین ایام، جمعه بازارها، شنبه بازارها، یکشنبه بازارها، دوشنبه و سه‌شنبه و چهارشنبه و پنجشنبه بازارها متداول بوده است. کار بسیار زیبایی بوده است. اکنون هم به شمال بروید، شاهد این بازارها هستید. خودم در لندن، کلن، برلین، هامبورگ و فرانکفورت شاهد یکشنبه بازارها بوده‌ام و از دستفروشان اجناسی خریده‌ام.

من خیلی خشنود شدم وقتی دیدم مجلس شورای اسلامی هیئتی را به ریاست آقای علی مطهری به پاریس فرستاده‌اند. اماکن دیدنی پاریس از جمله موزه لوور را دیده‌اند. رفتن و دیدن خیلی در شیوه اندیشیدن تأثیر می‌گذارد. ایرانیان در آغاز و سراسر قرن نوزدهم که به اروپا رفتند چیزهای تازه‌ای یاد گرفتند. در سراسر لندن، برلین و هامبورگ دیدم برای دستفروشان، خودروهای کاروان مانندی را اختصاص داده‌اند. خودرویی که قسمت پشت آن به محل عرضه پوشاک یا هر کالایی و بیشتر انواع غذاهای فست فود اختصاص داده شده، فرض بر این است شخصی که دستفروشی می‌کند، کم کم صاحب سرمایه شده و خودروی ارائه جنس را به دکان و مغازه تبدیل خواهد کرد.

مرحوم عبدالرحیم جعفری مؤسس بزرگ‌ترین مؤسسه انتشاراتی ایران، (امیرکبیر) در دو جلد کتاب زندگینامه خود می‌نویسد، ابتدا در دیوار مسجد شاه کتاب‌ها را به دیوار آویزان می‌کرده و می‌فروخته و کم کم صاحب یک دکان و بعد بیش از ۲۳ فروشگاه کتاب شده است.

من خیلی زود متأثر می‌شوم. حتی سربریدن مرغ و خروس حالم را پریشان می‌کرد. سربریدن گوسفند و گاو را تا به حال نمی‌توانستم ببینم، ولی تماشای به دار آویختن قاتل آتنا مرا به این فکر انداخت کجا در خانواده و مدرسه خطرات احتمالی به کودکان آموخته می‌شود که پرهیز کنند. کجا در تلویزیون به جای این همه مطالب تکراری، مسائل ایمنی به کودکان یادآوری می‌شود؟ اگر ماجرای گم شدن آتنا در فضای مجازی منعکس نمی‌شد و افکار عمومی به حرکت درنمی‌آمد، آیا به این سرعت قاتل، یافته و محاکمه می‌شد و به کیفر می‌رسید؟

در این جامعه گاهی بد نیست اعدام در ملأعام اجرا ‌شود تا مستعدان ارتکاب جنایات ببینند همه چیز با دیه و گذشت ولیِ دم حل نمی‌شود و اعدام و بعد نفرین کردن و فریاد بی‌شرف، بی‌شرف سردادن مردم هم وجود دارد.

من شنیده‌ام مردم پارس آباد مغان اجازه نداده‌اند حتی جنازه این قاتل بی‌رحم در گورستان آن شهر دفن شود. این میزان تنفر مردم از یک جنایتکار شقی است، اما فراموش نکنید همسر این مرد و مادر دو فرزند بود که وقتی جنایتکار محرمانه برای او پیغام فرستاد که موادمخدر را در پستوی خانه جابه جا کند، به محض یافتن اتفاقی جنازه آتنا، موضوع را به پلیس اطلاع داد و سبب کشف جنایت شد. بنابراین، این زن یعنی همسر از همه جا بی خبر قاتل و فرزندان او که در این ماجرا بی‌گناهند، باید مورد حمایت مردم و مقام‌های قانونی قرار گیرند و هیچ گونه بی‌احترامی و مزاحمتی نسبت به آنان انجام نشود.

پیگیری حادثه پارس آباد، انعکاس خبر گم شدن آتنا، پیامدهای آن و سرانجام کشف جنایت، محاکمه سریع و رأی عادلانه دادگاه و اهتمام دادستان و قاضی در خور قدردانی است و وجدان جامعه باید پیوسته بیدار باشد و خشم مردم باید متوجه تمام متجاوزان به جان و مال و ناموس مردم شود تا درس عبرتی برای خطاکاران بعدی به شمار آید.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.